وقت سحر، چکاوکِ کوچک
شاد و سبک، نغمه پراکنده
در ذهن و خاطرِ من، او
روحِ خرّمِ شادی است
او یک پرنده ی کوچک نیست
جانِ فرشته ای ست ز عالمِ جان ها که
شیرین ترانه ی دلکش را
هدیه آورَد بر ما
بر پرده ی دلم، با شوق
نقش می زند به لحنی خوش
راهی به آسمان ها
راهی پُر از ترانه و امید
همراهِ قصه های بلندی که
در یاد، گشته فرامُش، گاه
ZibaMatn.IR