به تو ای پنجره ی رو به خیابان؛ سلام...
تب عشق گل خشکیده به گلدان ؛سلام...
قصه ی بوسه ی آن نیمه شب پنهانی؛
ای پریزاده و دردانه ی باران ؛سلام ...
گفته بودی همه شب چشم به راهم شده ای؛
آمدم سوی همان دیده ی گریان ، سلام...
آمدم معتکف محفل چشم تو شوم ؛
مسجد جامع تاریخی کاشان ؛سلام ...
شاعران از رژ قرمز چقدر کم گفتند ؟
شب شعر و غزل و سرخی فنجان ، سلام...
چاک پیراهن و یک بوسه ی ناب از لب تو ،
ترس رسوایی اقوام مسلمان ، سلام ...
مثل یک رود در آغوش تو دریا شده ام،
ای که آغوش تو چون ساحل لبنان ،سلام ...
((دوری ات دوری یک شآه ز یک مملکت است!
غم دلتنگی شبهای رضا خان ، سلام...))
صبح کاشان و شب غربت تهران ، بودی !
مفرد غایب شبهای غزلخان ؛سلام !...
ZibaMatn.IR