پاییز بعدی آمدی مارا خبر کن
یک عصر بارانی فقط با من به سر کن
هی قهر کن آتش بزن قلب و تنم را
با شیوهء قهرت جهان را در بدر کن
از شهر چشمانم گذشتی واژه پژمرد
غم نامه هایم را ببین بعدا حذر کن
ماه و ستاره مشتری دیگر ندارد
یکبار هم پلکی بزن در آن اثر کن
این برگها هم منتظر بودند و هستند
پاییز بعدی امدی ما را خبر کن
ZibaMatn.IR