مرا ببخش اگر...
از خانه ای که تو در آن نیستی!
و از پنجره هایی که بسته اند، بیزارم!
دیگر،
عطرِ هیچ یاسی
دلخوشم نمی کند...
نه،
نه!
مرا ببخش که،
هیچ اتفاقی؛
هزارتوی تکه تکه ام را
بیدار نمی کند!
من،
نیمه ای در خود فرو رفته ام
و این قرص های لعنتی هم،
کاری از دستشان بر نمی آید!
مرا ببخش...
که با لبخندِ خیالی ات نمی رقصم
و تنها
تکیه می دهم،
به دلتنگی هایم!
این روزها؛
فکر می کنم
به تمام روزنه هایی که؛
سهم اندکم
از تمامِ روشنی بود!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
ZibaMatn.IR