این همه ناز دو چشمان سیاهت
شده است ساز دلم...
من به مضراب دلم چنگ زنم
تار کنم ، زخمه زنم ، زلف تو را...
ساز کنم ، ناز کنم آن دوتا چشم تو را...
ای که آواز لبت مست کند جان دلم...
ای که گر خنده کنی قفل زنی بر دهنم...
ای نغمه ی تو راز دلم ، ساز و آواز دلم...
بگشا پرده از آن صورت ماهت
تا شَوم من همه شب محو نگاهت...
....
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
ZibaMatn.IR