نفسم باش مرا چون تو کسی نیست نفسم
شهر خالی ست مرا هم نفسی نیست نفسم
عشق زیباست که سرت به زیر خنجر باشد
جان دهی در قدم یار و تن ات بی سر باشد
بوسه زیباست در آن لحظه که تمرین نشود
ماچ کنی جیغ نکشد؟ بوسه که شیرین نشود
هرگز سفر آغاز نکن وقتی که نداری دل شیر
عشق معنا شود آن دم که تو از غم شدی پیر
حافظ از حال من سوخته دل با خبر است
زده ام فالی و فریاد رس من یک نفر است
قلب بیمارم فقط با بوی گل درمان شود
کاش آن گل به آغوشم شبی مهمان شود
ZibaMatn.IR