شعر نو : درخت اسمان
رقص قطرات باران
خطوط فرضی میکشد بر دل پنجره ها
صدای مهیب آسمان غمگین است
و چشمانش از اشک لبریز
ضربه ها میخورد تن فرتوت درخت
زیر رگبار بی رحم باران
نفسهای سالخورده ی درخت
با وجود درد در رگ و ریشه هایش
گویا مجنون نغمه ی باران است
باران ساز محنت در دست می بارد
و صدای سرد ترنم اش سیمای درخت را می نوازد
اکنون پایکوبی میکند شیرین قصه ی ما
اما چ حیف , باران فرهادی بی محبت است ...
ZibaMatn.IR