مستِ رویای توام پیمانه می خواهم چکار؟ راهِ پر پیچ وُ خمِ میخانه می خواهم چکار؟ تا سرانگشتِ خیالت لا به لای زلفم است این پریشان موج ها را شانه می خواهم چکار؟ با تو تا دراوجِ دل دادن شناور می شوم سرپناه وُ لانه وُ کاشانه می خواهم چکار؟...
عاشق فصل خزانی؟ من خزانت می شوم با همه بی رنگی ام، رنگین کمانت می شوم تکیه کن بر شانه ام هر قدر می خواهی ببار با همه بی جانی ام، آرام جانت می شوم ارس آرامی
جانی و در خاطرم شاید از آن هم بیشتر! . یک هوا از دلبر و آرام جان هم بیشتر! . با منی! تویِ اتاقِ آبیِ احساس هام . مهربانم با تو! نه! از مهربان هم بیشتر! . نوتری هر بار در مصراع ها، در بیت ها . از زبانِ روز...
. از من جدا مشو که توام نورِ دیده ای ، آرامِ جان و مونسِ قلبِ رمیده ای ...
.. از من جدا مشو که توام نورِ دیده ای ، آرامِ جان و مونسِ قلبِ رمیده ای ...
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد که مونس دل و آرام جان و دفع غمی ️️️
ڪلمات معنی تازه اۍ مۍ یابند وقتۍ ڪنار توام مثلا: آرام جان یعنۍ تو ️
میخواهمت با تمام وجود از اعماق قلب و برای همیشگی هایم میخواهمت آرام جان... ️️️
دردِ من ، آرام جانِ دیگران است خوش به حال دیگران!
آرام جان من تویی
آرام جان خویش ز جانان خویش جوی
خوشبخت ترینم چون تو رو دارم آرام جانم همیشه کنارم باش
