متن یاد مادر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یاد مادر
روزی مادرم شال را روی شانهام انداخت و گفت: «زمستان زود میگذرد.»
زمستان گذشت، اما سرمای دلتنگی او هنوز در جانم مانده است.
هرم نفسهایش،
با بوسهاش
گلاب پاشید به رخسارم-
لبهای مادرم!
نگاهش به آینه افتاد. صورت، دیگر آن طراوت جوانی را نداشت. خطوط، مثل رد پای زمان، روی صورتش جا خوش کرده بودند؛ هر خط، انگار یک خاطره بود، یک خنده، یک شب بیداری. موهایش هم دیگر سیاهیِ سابق را نداشتند؛ رشتههای سفید لابهلایشان خودنمایی میکرد. دستها، همانها که یک روز...
به یاد مادر
در سینه هنوز ، عطرِ نامت باقی ست
در خاطره ها، یادِ وقارت باقی ست
رفتی و دل از غم تو آرام نشد
در جان من ،،، آهِ مزارت باقی ست
.................................................
خاموش شد آن شمع که جانم با اوست
در خلوتِ دل ، داغ ندانم با...
➷➷➷➷➷ بگذار בر اغوشت ارام گیرم
ـבنج تر از اغوش تو مگر جایے هست