متن اشعار نجمه پاک باز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار نجمه پاک باز
و اگر عشق نبود
هیچ کلاغی در
سپیدهدم صبح را نمیسرود
نسیم، سبزه زاران را
در آغوش نمی فشرد
و بر بال هر پرستو
آوایی از پرواز نبود
و اگر عشق نبود
مادران به دنیا نمیآمدند
خورشید بر آبیها نمیرویید
و در خانه هیچکسی
آفتاب نبود
و اگر عشق نبود...
دلا، به دلی، دل مبند
و دلت را به دل خویش ببند
برو آنجا که سادگی صادق قلبت
را خریداری هست
برو آنجا در امتداد درختان سترگ
و سرسبز تناور
خود را گره زن به خاک، سبز برگ، صورتی گل
و تمام عطر سرخ فضای
پرواز ماهیان لاجوردی حوض
به...
من خود را به صدای سیال
پولکهای نقره گون سکوت سپردم
و روحم را به لطافت نرم حنجرۀ زرین زنجرهها
من خودم را به شوق درخشش شبتاب ها
و لبخند لطیف نرم آبی ابرها
و مهربانی وسیع سبزها سپردم
و آرام آرام هجرت کردم
به سرزمین پریان نور
به سرزمین...
تو پنداشتی من رفتم
اما نمیدانستی!
من در امتداد تمام قدمهایت روییدم
و در امتداد تمام نفس هایت وزیدم
تو پنداشتی من فراموش شدم!
اما نمیدانستی در خویش معنا شدم
و اصالتم را به یاد آوردم
تو پنداشتی مرا شکستی و کشتی!
اما نمیدانستی در تمام قلبها
جوانه زدم، روییدم...