سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
اکبر اکسیریا کریم هاهمه جا را به گند کشیده اند.می خواهم بزنم، می گویند گناه دارد.می خواهم بترسانم می گویند گناه دارد.ترس از گناه زندگی ما را به گند کشیده است....
بهزیستی نوشته بود:شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد.شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شدپدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم.اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناختجز معلم عزیز ریاضی امکه همیشه می گفت:گوساله ، بتمرگ!!...
صفر را بستندکه ما به بیرون زنگ نزنیم!از شما چه پنهان...ما از درون زنگ زدیم...
زنگ کاردستی یا پارو میساختم یا نردبان آقای شرقی میگفت: نردبان و پارو نشانه ترقی و ثروت است _یادش بهخیر_ حال در پشتبام خانهای برف پارو می کنم و نردبان، وسیلهایست که مرا به پایین میبرد!...
رخش،گاری کشی می کندرستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشدسهراب ،ته جوب به خود می پیچیدگردآفرید،از خانه زده بیرونمردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنندابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازدوای ...موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!...
در راه کشف حقیقتسقراط به شوکران رسیدسیح به میخ و صلیبما نه اشتهای شوکران داریمنه طاقت میخ و صلیبپس بهتر است بجای کشف حقیقتبرگردیم و کشکمان را بسابیم...
با اجازه ی محیط زیستدریا دریا دکل می کاریمماهی ها به جهنم !کندوها پر از قیر شده اندزنبورهای کارگر به عسلویه رفته اندتا پشت بام ملکه را آسفالت کنندچه سعادتی !داریوش به پارس می نازیدما به پارس جنوبی !...
آجیل سفره عید ازآجیل سفره عیدچند پسته لال مانده استآنها که لب گشودند؛خورده شدندآنها که لال مانده اند ؛می شکننددندانساز راست می گفت:پسته لال ؛ سکوت دندان شکن است !...
من تعجب می کنمچطور ، روز روشندو هیدروژنبا یک اکسیژن ترکیب می شوندو آب از آب تکان نمی خورد !...
پزشکان اصطلاحاتی دارندکه ما نمی فهمیمما دردهای داریم که آنها نمی فهمندنفهمی بد دردی استخوش به حال دامپزشکان!...
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم !...
آدم باز نشسته ،نویسنده می شود نویسنده باز نشسته، منتقد منتقد بازنشسته، فیلسوففیلسوف باز نشسته، دیوانه دیوانه باز نشسته، شاعر (نه نه ببخشید ، شاعر، شاعر به دنیا می آید )دیوانه بازنشسته، آدم می شود !...