شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
تقدیم به روح سردار سلیمانیآرش به احترام تو چون کمان خم شدرستم تورا ستود و ایران به دست تو سرفراز دوران شدازما به دور باد که فراموشمان شوی اسم تو حاج قاسم سند افتخار ماستشکوفه کافی...
گاهی دلت می خواهد ؛چمدان دل را ببندی ... ؛و با بال خیال ؛ به یک جای دور سفر کنی...شاید جایی که مرغان مهاجر می روند ؛... مهاجرتی بی بازگشتیا جایی فراتر و دورتر ؛... آنجا که سیمرغ افسانه ای اسطوره ها ؛به داد خسته دلی های رستم نجیب و بزرگ می رسید...
از رستم پیروز همین بس که بپرسند:از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟...
رخش،گاری کشی می کندرستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشدسهراب ،ته جوب به خود می پیچیدگردآفرید،از خانه زده بیرونمردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنندابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازدوای ...موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!...