دنیایی غم آلوده تر از باران اشک های عاشق نمیشناسم ودلیلی زیباتر از عشق ،نمیشناسم که منطق نمای بی منطق باشد آخرین روز و آخرین ساعت و آخرین دقایق هم خواهد آمدکه موهای شرجی خورده دخترک مو سپیدی را به نظاره بنشینم که به دور آتش میچرخد و آواز میخواند...