زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی تومجنونی ، نمیذارم منوهردم برنجانی
بیاشکسته های دلُ به هم وصل بکن دوباره رابطۂ مارومثّ قبل بکن ...
رُسوای من کرده چشم همیشه خیس رُسوای عالمم واسه کسی که نیس ...
کاشکی بدونم ای خدا / این دل کجای آدمه عاشق که میشه یک تنه / می جنگی واسش باهمه