شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
از رنگ خاکستری همیشه بدم می آمدولی بعداز مدید زمانهای زندگی نتیجه گرفتم که کاربردش زیاد است،اگر رفتار زندگیت را با سِت خاکستری همراه کنی،آسیب کمتری نصیبت خواهدشدنسرین شریفی...
دیوارهای بلند پرده های خاکستری آسمانم چه شد؟! ماه کجا رفت؟! ثریا علی نسب...
اچکان :من رنگ سیاهو تو سفیدیِ مطلقبه تنهایی زیباییاما خاکستری هم زیباست..!...
روزی می رسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوی.نه از حرف و حدیث دیگران می رَنجی و نه از قضاوت کردنِ شان وه نه دلخوش می کنی به حرف های عاشقانه ی اطرافیانت. نسبت به همه چیز سِر می شوی و برایت رنگ و بوی بی تفاوتی دارد. دنیای تنهایی ات می شود خاکستری رنگ، تبدیل می شوی به خنثی بودن. روزی که نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوی، دیگر آب دادن گلدان های لب حوض، صحبت کردن و آواز خواندن برای شان خوشحالت نمی کند از سر عاذت فقط انجامش می دهی. نسبت به این بی تفا...
زن،دوست داشتن نصفه و نیمهنمیفهمد...یک زن رایا باید پرستیدیا به حال خود رها کرد...خاکستری فرسوده اش می کندبیشتر از نبودنت،بیشتر از سیاهمطلق......
نسیمی آمد و برداشت از سر روسری ها را مگر پاییز رنگی تر کند خاکستری ها را...
این روزا که همه چی خاکستری رنگه...تو بیا و گل گلی بپوش......
رنگ حقیقت خاکستری است....
وقتی دلتنگمبه تو میاندیشمیاد تو مربعی.ست محو و لرزاندر زمینه ی خاکستری روشندر این مربع هامن با بهم زدن پلکهایمگذشته را نقاشی میکنمبین من و توغبار و دیوار استبه سحر این مربع هامن از دیوارها می گذرمدر رسیدن به توتنها راه گذشتن استباید چراغ رنگ به دست بگیرمو در خاکستریهایمبه دنبال تو بگردمای کاش ای کاشمی توانستم یک قطره بیشتربا سرخ نقاشی کنم......