سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
باغکافی نبود و نیست هزاران هزار سالتا بازگو کندآن لحظه ی گریخته ی جاودانه راآن لحظه را که تنگ در آغوشم آمدیآن لحظه را که تنگ در آغوشت آمدمدر باغ شهر مادر نور بامداد زمستان شهر ماشهری که زادگاه من و زادگاه توستشهری به روی خاکخاکی که در میان کواکب و ستاره ای ست...
دلم در پیراهن مردانه اتزندگی می کنددر چهارخانه های نارنجی اشآشپزی می کنددر آستین بالا زده اتعشق بازی می کنددر کل بگویت ای یار پیراهن تو شهری دارد که زادگاه من است...سجده صاد...
تنها کسی که خوب مرا درک می کندیک روز زادگاه مرا ترک می کند....
بخند که لبهایت زادگاه زندگی ست... ️️️...
چشم های توزادگاه خورشید استنگاهم که می کنیصبح در دیدگانم حلول می کندروشن می شومنور می گیرمو در تقویم باغچه خیالم روزی دیگررقم می خورد...
خانه ام ابریستاما در خیالروزهای روشنمنیما یوشیجروز۱۳ دی ماه سالروز درگذشت نیما یوشیج میباشد. نیما پدر شعر نوی فارسی در ۱۳ دی ماه ۱۳۳۸ شمسی در تهران درگذشت و برغم اینکه وصیت کرده بود در زادگاهش روستای یوش مازندران دفن شود، در امامزاده عبدالله تهران بخاک سپرده شد. پس از گذشت ۳۴ سال در سال ۱۳۷۲ برای اجابت وصیتش پیکر وی را از تهران به یوش انتقال و در حیاط خانه اش بخاک سپردند....
از خانه بیرون بیا تا زیبا شود این شهر،تا درختهای دودگرفتهی خیابانِ پهلوی سابقدوباره جوانه بزنندو جویهای لبریز بطریهای خالی آب معدنیاز نوطعمِ شیرین آبِ قنات را تجربه کنند.تا آبی شود این آسمانِ خاکستریو تابلوهای نمایشگرِ آلودهگی هوااز خوشی به رقص در بیایند. از خانه بیرون بیا!بگذار نیمکتهای آن پارک قدیمیبا یکدیگر به جنگ برخیزندتا تو قهرمانشان را انتخاب کنی برای نشستن ! بگذار کودکان پشتِ چراغ قرمزهاتمام اسفندهاشا...
♡چشم های تُوزادگاه خورشید استنگاهم که می کنیصبح در دیدگانم حلول می کندروشن می شومنور می گیرمو در تقویم باغچه خیالم روزی دیگررقم می خورد️️️...
پرسه در خاک غریب پرسه بی انتهاستهمگریز غربتم زاد گاه من کجاست...