شعر رباعی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر رباعی
دریای نگاه اوست لبریز سحر
از آینه هاست چشم او گویاتر
با سوزنِ آه ،دم به دم می دوزد
پیراهنِ پاره ی دلم را،مادر.
در قفسی از جنس خیالیم هنوز/
آزاد ولی بسته به بالیم هنوز/
زنجیر خودم گره به دستم زده است/
با سایهی خویش در جدالیم هنوز/
زندگی ام قصیده ای ناتمام/
در گره ی زمان و وهم و خیال/
بادی وزید و برگ هایم ریخت/
ماندم به سکوتِ فصل ها بی سوال/
...فیروزه سمیعی
دل در پی ات گم و تنها پر از شور/
دست در دستان زمان گره در گلو/
عشقِ تو بیدار است در هر لحظه ای/
شاید فردا من و تو دو نیمه رو به رو...
..فیروزه سمیعی