متن فراق و جدایی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فراق و جدایی
به چشم شب زدهام خنجر تبآلود نگاه
که شعله میکِشد از پلک من، فرسود نگاه
ز خویش خستهترم، سایهام از من رمیده
نمانده در دل این آینه جز دود نگاه
طلوع خویش، شبستان جنون میطلبد
که در غبار بپیچد مرا، مفقود نگاه
کدام پنجره را باز کردی ای رؤیا؟
که...
بازمیخواهم که از لبخند پر سازم تورا
هر قدر بد بودیم بد دور سازم من تو را
این کمندِ آهام از چین خوردگی کوتاه شد
بیامیدم ,آن که روزی در کمند آرم تو را
در سر حزنات اگر که شانهام حائل کنی
بوسه یک دو بیشتر سوگند،نگذارم تو را
از...
این بار،
دیگر نمیمانم
دستهایم را
از همهی وابستگیها
رها میکنم،
دل را از تپشهای بیهوده،
ذهن را از خاطراتی که
سالهاست بیثمر تکرار میشوند
میگذارم که باد مرا ببرد،
هر جا که بخواهد…
شاید جایی دور از
هیاهوی این تکرارها،
شاید جایی که دیگر
نیازی به ماندن نباشد.