پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
همه مزه های دنیا را چشیده امحتی تنهاییعاشقیبی وفایی...فقط مزه ی "ماندن یار" ماندکه مزه مزه کردنشبه دلم ماند...آخ...آخ که به یاد یارمدلم برای بودنشآب افتاد......
امروز عجیب هوس کرده ام در آغوشت ..."مرداد" را مزه کنم.! ...
.هیچ جای جهانبه اندازه ی بودنِ در آغوش تو برایم مزه ندارد...
دوستت دارم را ️قُرص و محکم می خواهماز همان هایی کهمزه اش می ماند زیر دندانمی نشیند ته ته دلت ......
دهنم مزه خون میده انگار حرفامو کشتم...
نام تو آنچنان به دهان مزه می دهدعمریست قوتِ غالبِ من گشته یا حسین...
رفیقم زن دومش رو گرفتگفتم چه انگیزه ای داشتی رفتی زن دوم رو گرفتیگف وانیلیش رو داشتم گفتم برم شگلاتیش رو هم بگیرم ببینم مزش چطوریهالانم زعفرانیش زده به سرش ببینه چطوری مزه اش...
طعم بوسه های توشاید جزء چهار مزه ی اصلی نباشهاما اصلی ترین مزه های زندگیه...
تو را با پنج حسم میخواهمت ...بو میکنم موهایت را ...لمس میکنم دستهایت را ...چشم میدوزم به چشمهایت. ...گوش میدهم به صدای نفسهایت ...و مزه میکنم لبهایت ...️️️...
اتفاقا مزش به اینه کهبگن نمیشه ولی تو انجامش بدی...
تو را با پنج حسم میخواهمتبو میکنم موهایت رالمس میکنم دستهایت راچشم میدوزم به چشمهایتگوش میدهم به صدای نفسهایتو مزه میکنم لبهایت را...