شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
باید همیشه شاعران حق را بگوینددر بازی اندیشه راه حق بجویندباید که بنویسند از درد جداییاز حسرت و دلبستگی و بی وفاییازعشق واز باغ و گل وریحان بگوینداز سرزمین خوب مان ایران بگوینداز جنگ از تحریم از فقر ونداری از سر زمین خوب ایران پاسداریازسفره های خالی و اندوه فرزندازکوه بودن مثل تاریخ دماونداز بچه های کار و از مردان بیکارپای برهنه در مسیری سخت ودشواراز کردهای کول بر. مردان غیرتبر دوششان کوه غم و رنج ...
شرمنده وجدان روزگار از مظلومیت کودک فقر...
دل پُر از سفره های خالی ست.....
فقریک کلمه نیستیک دنیا بدبختیست....
مصیبت واقعی فقرا، فقر آرزوهایشان است....
فقر، مادر انقلاب و جنایت است....
جمهوریها در نتیجه تجمل، و پادشاهی در اثر فقر سقوط میکنند....
در این حوالیکسی را می شناسمکه از فرط فقرایمانش را خورده بود...
نفت / زیر پایش بودکودکی که فقراستخراج می کرد...