متن وجدان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات وجدان
هیچ بالشی نرم تر از وجدان نیست
برای بالا رفتن از
دیوار اختلاس ،
وجدانش را زیر پا گذاشت
چه طور شبها خواب به چشمانشان می اید..
انان ک چشمان مرا در حسرت خواب شبانه گذاشته اند.
به گمانم وجدانشان هم خواب است...
دلم می سوزد ،قلبم درد می گیرد
صدایم در نمی اید..
پناهی درین کبود
به مرگ بگویید که کجا می آید؟!
اینجا هیچ انسانی برای زندگی کردن نمانده است!
نه قلبی دیگر زیبا می تپد و نه وجدانی بیدار است!
شعر: تافگه صابر
ترجمه : زانا کوردستانی
پرنده
پَر زد
در هیاهوی شهر
و کسی
فریاد زد
ایمان
که رفت ،
مراقب وجدان
باشید.
حجت اله حبیبی
زمانی فرا می رسد که شما باید جایگاهی را قبول کنید که نه امن است ، نه معقول و نه مورد علاقه ولی باید آن را بپذیرید چرا که وجدانتان می گوید این کار درست است.
وجدان ذات ادمیست …..
المیراپناهی درین کبود
بخواب ساعت !
اکنون زمان رقصیدن
ثانیه شمار تو نیست
وجدان ها خوابیده اند
فریب چشم های بیدار را نخور
این صدای شماطه ی توست
که بیدارشان کرده
بخواب ...
بخواب تا شماطه ات
حلقه ی دار تو نگردد !
مجید رفیع زاد
شرمنده
وجدان روزگار
از مظلومیت کودک فقر
خیالی نیست
دل سنگ پرآشوبت پشیمان می شود روزی
مرید آستان پاک جدان می شود روزی
گره کردی به کار من اگر با فتنه های خود
معمای من سرگشته آسان می شود روزی
برایت قصه ای از واژگون آلاله را گفتم ؟
بلی بالانشین سردرگریبان می شود روزی
تو از...