سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
«شنبه ها»خلوت اند کافه های شهرتلخی جمعهزیر زبان هاست هنوز...!...
تلخی اخم این جهان به خنده ات شیرین شودهر روز من کنار تو اول فروردین شود...
یک پایان تلخ بهتراز تلخی بی پایان است...
خوشبختی سه ستون دارد :فراموش کردن تلخیهای دیروزغنیمت شمردن شیرینیهای امروزامیدواری به فرصتهای فردا ......
لطفا جوری خیالبافی کنیدکه وقتی حقیقت را فهمیدیدتلخی اش حال زندگیتان را بهم نزند!...
شیرینیات به کام رقیب است و تلخیاش عمری مرا به خلسهی بیداد میبَرَد......
یلدا چه اتفاق قشنگیست خوب منافتاده توی قهوه ی با تو نشستنملب می زنی به تلخی فنجان قهوه اتلب های گر گرفته ی فنجان منم منم...
من نباشم چه کسیجای مرا میگیرد؟گاهی از تلخی این فکر،به هم میریزم......
تلخی اخلاق را اندام موزون حل نکرداستکانم شد کمر باریک و چایم تلخ ماند...
شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمی نشیند...اما تلخی هایش هر بار تازه اند،هربار تازه تر !!...
من نباشم چه کسیجای مرا می گیرد؟گاهی از تلخی این فکربه هم می ریزم......
تلخی بی کسی امقهوه ی مر غوبم کرد...