در شب بیتابیام، مه به دعا، ماه به راز خواب من و گریهی شب، آه به جا، ماه به راز موج غزل در دل باد، قصهی خاموشی باغ چشم من و سایهی تو، راه جدا، ماه به راز شعله و شبنم به هم، زمزمهی گریه و شوق خاک من و...
همچو عطاران که دل از جمله عالم برده اند برده ای دانـی تو هم با خود دلم را وای دل؟!