در آن سرزمینی که خون ریخته...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در آن سرزمینی که خون ریخته‌ست
دل از داغ مردم، جنون ریخته‌ست

نه خورشید روشن، نه مهتاب گرم
جهان تیره‌روزی‌ست، بی‌رنگ و شرم

صدای قدیمی خموش است و سرد
نه پژواک مانده، نه فریادِ درد

دل از زخم دیروز، خونین و خست
چو جامی‌ست لبریز از آه و بست

نگاهِ من آیه‌ی خون و درد
پر از داغ بی‌دادِ شب‌های سرد

شکسته‌ست باغی که گل می‌دمید
ز تیغ ستمکار دون ناامید

حسن سهرابی
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، تصویری دردناک از سرزمینی خون‌آلود و غم‌زده ارائه می‌دهد. خورشید و ماه از تابندگی افتاده‌اند و سکوت مرگباری بر همه جا حاکم است. زخم‌های گذشته، همچون جامی لبریز از آه، دل‌ها را رنجور کرده و نگاه شاعر، مملو از درد و بی‌دادِ شب‌های تاریک است. باغ امید نیز در زیر تیغ ستم شکسته و ناامیدی بر همه جا سایه افکنده است.

ارسال متن