متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم
به همین کوچه و این خانه و دیوارِ اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم
آخرین بار به لب هات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم
یک کمی خاطره جامانده که بردارم و بعد...
قلاب کن جانم را به جانت، دستم را به دستت
در کنار تو حتی شب، آن قدرها هم شب نیست...
ارس آرامی
ساده می بینم تو را هر شب به رویایی که نیست
می زنم دیوانه وار دل را به دریایی که نیست
می نشینی در برم محو نگاهت می شوم
بیخیال از غصه و تشویش فردایی که نیست
در کنار جوی آب و سایهٔ آن بید مست
عشق بازی می کنیم...
بشکست اگر دل من به نیاز و آرزویی
(سر خم مِی سلامت شکند اگر سبویی)
من اگر جفا و جوری ز تو دلربا بدیدم
گنهم نه آن چنان است که روَد به گفتگویی
دل من تو را نشانه، نگهم تو را شبانه
تو بخوان چه عاشقانه، اگرم کنی نکویی
بگذار...
بشکست اگر دل من به نیاز و آرزویی
(سر خم مِی سلامت شکند اگر سبویی)
بگذار بشکند دل، بگذار بگسلد تن
تو بمان عزیز دلبر که تو جاودان سبویی
ارس آرامی
بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند
وای دل چون کودکی بی تو لجاجت می کند
اشتیاق دیدن تو میل خاموشی نکرد
هیچ وقت عشقت ب دل فکر فراموشی نکرد
عشق من با تو به میزان تقدس می رسد
بی حضورت دل به سر حد تعرض می رسد
دوستت...
ﺳﻤﺖ ﭼﺸﻤﺎن ﺗﻮ ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ آن ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮی، ﻣﻦ ﺑﻪ تبسم ﻫﺎﯾﺖ
ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺮ روی ﻟﺒﺖ ﯾﮑﺴﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﻓﺎﺻﻠﻪ دﻓﺘﺮ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺮا ﭘُﺮ ﮐﺮده ﺳﺖ
ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ورق ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﮔﺮﯾﻪ ﺧﻮب ست وﻟﯽ ﻓﮑﺮ...
مثلا منتظر عید و بهارم الکی
مثلا کنج دلم غصه ندارم الکی
به خودم می رسم و فکر غزل های نوام
مثلا خوب شده زخم سه تارم الکی
به دلم زردیِ پاییز نشد زخم تری !
مثلا سرخیِ گل های انارم الکی
منو تشویش، محال است محال است محال
مثلا...
شده از ضربهٔ غم، سیب دلت لک بزند؟!
یا که دستان فلک بر رخ تو چک بزند؟!
دل تو خواسته یک خلوت سرشار سکوت
در کنار تو کسی یکسره هی فَک بزند؟!
کوهی از آرزو و خاطره انباشته ای؟
زیر آن کوه، یکی آید و فندک بزند؟!
در مسیر هدفی...
شب گذشت از نیمه و من درتبِ روی توأم
تو تمام من شدی من مستِ گیسوی توأم
شد حدیثِ عشق آغاز و شدم دیوانه ات
همچو حافظ من غزل خوانِ سرِ کوی توأم
کاش با یک بوسه از تو بشکند بغضِ سکوت
تشنه ام من تشنهٔ بوسیدنِ روی توأم
آمدی...