این جای خالی که تو سینم هست قبلا ی روزی جای قلبم بود...
از سینه... ھر نفس ... که برآید ھواے توست... ️️️
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
از فاصله ها خسته، محتاج به آغوشم باید تو بلد باشی، بر سینه فشردن را
بزرگی جهان را بیخیال، من آن چند وجبی درون سینه اَت را طلبه اَم
دوبرگ/روی نوک سینه ی پاییز/باد دست بردار نیست
ناله را هر چند می خواهم که پنهان بر کشم سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن
قلبی با سر بر قفس سینه کوفت! باز صدای پای تو می آید
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ی ما کوه ما سینه ی ما ناخن ما تیشه ی ما
غرق غم دلم به سینه می تپد با تو بی قرار و بی تو بی قرار...
هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد
چیست که عالم به فغان آمده تا مه ماتم به میان آمده بر سر و بر سینه زن