من بلدم آنقدر دیر بخوابم که اندوهم را خواب کنم اما یکی به من بگوید کی بیدار شوم از خواب که اندوه زودتر از من بیدار نشده باشد...
گاهی لازم است نقشه را از وسط تا بزنم آذربایجان بیفتد روی خلیج فارسی تبریز بهتر شود و بندر لزگی برقصد گاهی هم نقشه را باید از شرق به غرب تا زد خراسان را فرستاد به پابوس آهوان کردستان اما حرفهای من باد هواست از پنجره وارد می شود نقشه...
برگ از درخت خسته می شود . وگرنه پاییز بهانه است !
وقتی پیام دادی چسب زخم بخرم کجای خانه بودی؟ کجای خانه احتمال زخم بیشتر است؟ در آشپزخانه لوله ظرف شویی گرفته بود از لجن؟ دل آدمی از چه می گیرد؟ در پذیرایی پرده ها را کشیده بودی؟ پرده ها را که می کشی نور است که محبوس می شود در...
بسیار سالها گذشت تا بفهمم آنکه در خیابان می گرید از آنکه در گورستان می گرید بسیار غمگین تر است
بسیار سال ها گذشت تا بفهمم آن که در خیابان می گرید از آن که در گورستان می گرید بسیار غمگین تر است سال ها گذشت و من از خیابان های بسیار از گورستان های بسیار گذشتم تا فهمیدم آن که حتی در خلوت خانه خویش نمی تواند بگرید از...
وقتی می گویی نرو از آنگاه که می گویی بیا بیشتر دوستت دارم نمیدانم و هرگز هم نخواهم فهمید نرو از بیا چرا این گونه محزون تر است
بغل کن مرا چنان تنگ که هیچکس نفهمد زخم.... روی تن من بود٬ یاتو
چگونه خوابم ببرَد؟ وقتی که می دانم بالشم هرچه نرمتر باشد پرندگان بیشتری کشته شده اند...!