متن برگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برگ
هر پاییز،
با تمام برگ هایش
زمین را می پوشاند،
چقدر بخشنده است،
درخت!
شعر: آسو ملا
ترجمه: زانا کوردستانی
باد و
پیاده رو و
خش خش!
برپاست سمفونی برگ ها.
رها فلاحی
از بی مهری درخت ،
رخسار پاییز زرد شد!
برگ ها هیچ کاره اند...
رها فلاحی
برگ خیس پاییزی، بر بال رویاها
رقصان در دستان باد، شادمانه می رود
در طاق دستان دل، عشقی پرشور،
رویای خسته را به امید تبدیل می کند
بین آسمان و زمین، نوایی از زندگی
در آغوش خاک مهربان، آرامش می یابد
غزل قدیمی
من یک برگ هستم که در شاخه درخت باد را در بغل میگیرم.
من زیبا و تازه هستم و از پروردگار به خاطر آفرینشم ممنونم.
من آب را از ریشه های درخت می گیرم و اکسیژن را به جو هدیه میدهم.
من سبز زندگی می کنم تا زندگی حفظ شود.....
برگ ها را ریخت
اما
از پس درخت بر نیامد
باد .
حجت اله حبیبی
برگ زردی بودم
برسنگفرش غروب
باد دستم راگرفت.
رضاحدادیان
و من آن
آخرین برگ پاییزم
که افتادم بر فرش زمین و
آخم در آمد...
تنها یک برگ مانده بود ...
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود ...
حالا که قرار هست
یک غروب...
یک نگاه...
یک خاطره...
یک داستانِ تکراری...
یک حسِ مبهمِ همیشگی...
یک برگ....
یک پاییز...
بشود دنیایِ یک آدم ؛
پس اعتراف میکنم به اینکه...
کاش روزی تو هم شاعر شوی...!
ستاره ح
صفای گل و برگ در دلی می روید که در پهنای خاکش شور شکفتن دارد
بهنوش ولیزاده
لکّه دار بود دامنش ،زمین
از برگ های بی کفن پاییز
که برف باریدن گرفت
پاییز بی وفا نبود
بی وفایی از خود برگ بود
درست مثل خودت که موسیقی آرام بخش مهر را با صدای خش خش برگ ها برایم تدایی میکردی
با مهر یا بی مهر پاییز را بیشتر از آنچه که هست دوست دارم چون گوشم پرست از موسیقی بی کلام خش...
کاش !
جای برگ های پاییزی بودم
تا آخر یک روز نقش دامنت می شدم
با برگ یا بی برگ ،مهم ،دامن توست..........................
حجت اله حبیبی
پاییزان
مرا ببر به تماشا به فصل پاییزان
مرا بخوان به سرآغاز عاشقی، میزان
قدم بزن به خیابان شهر زیبایی
مرا ببر به سر کوچه ی دل انگیزان
تورا به هرچه انار نچیده ات سوگند
تورا به خاطر آشفته ی بلا خیزان
بیا و از سر مهر عاشقانه یارم باش...
با من اشک بریز که من از هر پاییزی بارانی ترم ...
که تو خزانی...
و من اولین برگ رقصان...
من از پاییز تنها تو را فهمیدم ...
تو از باران بگو ...
من قطره می شوم ...
در نگاهت غرق ...
تو از برگ بگو ...
می ریزم من...