متن درددل عاشقانه

بر من گذشت سالی، پر از درد و غم و شادی
گه افتادم، گهی برخاستم در راهِ شادی
زخم آمد بر دل و جانم، ولی مرهم شد آخر
که هر ویرانه‌ای را عشق، روزی باز بنهادی

در این ره سخت کوشیدم، سکوتی را به جان کردم
به منطق دل سپردم،...

مرهم زخم ما فقط دعای مادر است.

تا میای خوبیاشونو ببینی با بدیاشون خفتت میکنن :)

حتی انگشتانم هم از درد زخم های قلبم به لرزه افتاد