متن دستان تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دستان تو
قلبِ من ماهی بود
دستانِ تو تُنگِ آب
زمان گذشت
تاریخ تیره شد
آبِ تُنگ، به تبخیر شدن تن داد
وَ ماهی مُرد!
هر شب،
روحش به خوابم می آید و می پرسد
چرا آب نکرد دستانش را؟!
شیوا احمدی الف
زلف های پریشانم
در تمنای دستانِ تو،
این گونه قد می کشند...
من اگر روزی دیوانه گشتم
پیِ عاقل پیشه ای از جنس تو می گشتم
که فرداها در جوار تو امن باشد
که نوش دارویم لمس دستانِ تو باشد
موهایم را برای تو بلند کرده ام،
آن ها دستان تو را طلب می کنند
که با مهر ببافی و عشق بگذاری بین
تار به تار آن ها...