متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
درباره
پشتیبانی
اپلیکیشن
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن شیوا احمدی الف
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات شیوا احمدی الف
جمله شیوا احمدی الف
چگونه بِروَم از آشیانه ای که با چوب های تَر وُ شکسته یِ رویایِ بودنت بنایش کردم؟
فیلم را به عقب برگردان
شکارچی را صدا بزن
بگو شلیک کند
من باید در همین لحظه می مردم!!
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
تنهایی هایِ تاریک
کوچه پس کوچه هایِ باریک
عشق سرانجامش این بود؟!
لعنتِ خدا بر این تاکتیک
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
کسی که گوشش به قلبش وصل باشد
حرف های نگفته ات را هم می شنود
چه اصراری ست به فرو کردنِ حرف هایِ تکراری به گوشی که از قلب جداست؟!
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
آینه یِ داد است
یا فریادِ تسلیم
علامتِ رضایت است
یا نشانه یِ وقاحت
شاید هم خبر از مرگی خاموش می دهد
\سکوت\
واژه ای که ترجمه ی ِ آوایش کارِ هرکسی نیست...
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
خانه ی خاطراتت متروکه شد
ولی گهگاهی زلزله ی خواب هایت گردوخاکی به پا می کند که جاذبه را هم شکست می دهد
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
طلوع زیباست ولی
باید خورشید را در آغوشِ غروب خفه کرد
نوری که نتوان با آرامش نگاهش کرد
بمیرد بهتر است...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
لعن وُ نفرینِ خداوند به چشمانِ تو نه !
آن دو شمشیر غلافی ز عسل می خواهند...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
تنهایی های تاریک
کوچه پس کوچه های باریک
عشق سرانجامش این بود؟!
لعنتِ خدا بر این تاکتیک...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
کوچ به سرزمینِ فراموشی
بهایی گرفت از جنسِ دل کندن
هدیه ای داد از جنسِ رهایی
انتظاری بخشید از جنسِ تسلیم
درک نخواهد شد
چه واژه اش و چه مفهومش
ولی وقتی همه چیز آنطور که می خواهیم پیش نمی رود
دوست داریم کمک مان کند...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
می گویند پاییز پادشاهِ فصل هاست
اما این چه پادشاهِ بی کفایتی ست که حالِ سرزمینِ عاشقان را وخیم تر می کند؟!
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
طبیعت سرد شده بود
بهار او را در آغوش گرفت
تابستان گرمایش بخشید
اما
کمک به طبیعت بهانه بود
این دو نفر او را کشتند!
ملحفه ای به نام پاییز بر سرش کشیدند
و هیچ کس نفهمید که
ملحفه نه! خونِ طبیعت نارنجی بود!
در مهلکه ی فصل ها
زمستان دلسوزترین پرستار بود
اما بازیگریَش افتضاح بود
شیوااحمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
دیدنت حرام شد
آغوشت حرام بود
شنیدنت حرام شد
دستانت حرام بود
فراموش کردنت اما
همیشه؛
حرام خواهد بود
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
می ریزم از جسمم
می شِکنم در زیرِ پاهای شما
می پاشد خونم، بر سرزمینتان
صدایم زیباست!
مثلِ صدایِ مادرم بهار
پاییز، خودِ من بودم
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
قلبِ من ماهی بود
دستانِ تو تُنگِ آب
زمان گذشت
تاریخ تیره شد
آبِ تُنگ، به تبخیر شدن تن داد
وَ ماهی مُرد!
هر شب،
روحش به خوابم می آید و می پرسد
چرا آب نکرد دستانش را؟!
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
پنجره باد می زاید
دیوار، زندان
در، رفتن
تابستان، پاییز
پاییز، جاده را مچاله می کند
زیرِ سر می گذارد
به خوابِ زمستانی فرو می رود؛
در میانِ قدم هایِ آشفته یِ یک مرد
جاده را بهمن دود می کند
بهار، سقط شد
در و پنجره، دیوار
جاده، دود
وَ پاییز اسیر خواب زمستان ماند
بانوی روزگار،دیگر جوان نیست
برای مردِ سرنوشت یک زنِ جوان پیدا کنید !
شاید \بهار\ دوباره متولد شد...
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
مسکِّن ها را بیاویز به گیسوانت
پریشانند !
پریشان تر از تمامِ عشق هایِ یک طرفه...
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
عشق معادله ای ست که هیچ ریاضی دانی قادر به حلِّ آن نیست ،
قلب ، بوسه و آغوش در حل این معادله قَدَر ترند...
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
احساس می کنم شیشه ام
بدجور صدایِ شکستن می دهم
مردم آزارِ بی انصاف! آرام تر!!
در پسِ این شیشه
قلبی نهفته است
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef
کاش شالگردنت بودم
خدا از رگِ گردن
به تو نزدیک تر
وَ من بعد از خدا
به تو نزدیک تر
شیوا احمدی الف...
متن شیوا احمدی الف
ارسال شده توسط
Shivaahmadialef