متن سوران ندار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سوران ندار
چشمه،
آیینه ی توست یا که ماه؟!
که اینچنین،
زیبا و شفاف و تماشایی ست...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
کرکوک،
دختر بزرگ کُرد بود!
به زور شوهرش دادند...
شعر: سوران ندار
ترجمه:زانا کوردستانی
ابر هم زن است!
مگر نه اینکه زمستان می شود،
درد زایمان می گیردش و
تگرگ می شود...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
احساس می کنم که تو روح منی!
چونکه وقتی تو تنهایم می گذاری،
پیکرم می میرد!
پس چرا تو هی می گویی:
- روح دیده نمی شود!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
اندام تو فرودگاه ست و
دل من هم هواپیما!
اما افسوس که فرود آمدنم،
ممنوع است...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
باد نغمه سرایی می کند،
مگر این نیست که به رقص درآمده اند،
همه ی شاخه ها...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
زمین و کفش
با همدیگر ازدواج می کنند و
فرزندی زیبای روی به دنیا می آوردند...
اسمش را، رد پا می گذارند.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
یافتمش!
نه معدن قارچ و دمەلان!
بر آورده کردم،
رویاهای شیرین کودکان را نه!
رد پایش را گرفتم،
دزد کفش نمازگزاران مسجد را نه!
بلکه قبر گم شده ی سربازی را
در آن سوی سه گوشه ی جهان!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
از گل سر شاخه ی درختان
کینه دارد،
همه ی فرمانروایان ستمکار...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
همه ی عاشقان جهان
حجله ی عشق خود را آذین بستند،
فقط من نتوانستم!
چرا که در آن زمان،
مشغول سرودن شعری برای تو بودم.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
گر به هر سرزمینی گذرت بیافتد،
بوی خاک وطن من،
به مشامت خواهد رسید.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
شهری نوین بنیان خواهم نهاد
که نه جنگ در آن جای بگیرد
و نه گرسنگی و نه غم...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
برف که سپید نبود،
انفال به آن سپیدی بخشید!
شب که سیاه نبود!
برادرکشی آن را سیاهپوش کرد...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
انفال آمد و
عاشقی را از یاد بردم.
و برگه های سپید را با اشک پر کردم...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
صدای آمدن پاییز می آید
براستی چند برگ و گل
از شاخه و شاخسار خواهند افتاد و
به زیر خاک خواهند رفت؟!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
آسمان را
با موشک های کاغذی بچه ها هم
غصب خواهد کرد،
جنگ...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی
لوله ی تفنگ ها را گلدان خواهم کرد،
خاکسترهای بجای مانده از جنگ ها را
برای کودکان سرزمینم
به جوهر تبدیل خواهم کرد،
تا در دفترهایشان مشق کنند.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی