متن شاعران کرمانشاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعران کرمانشاه
این خیابان که بگذرد
می رقصند تکّه هایم
در آغوش حوض
و چشم های شمعدانی
گفته بودی جامانده ام از نور
و بالِ سنجاقک؟
خوب گوش کن !
می شنوی ؟
عبور کرده صدای آفتاب از آب
از گیسوان پیچک
مریم گمار
زنجیر می فهمد دلِ دیوانه اش را
عصیانِ جانِ با جهان بیگانه اش را
با اوّلین جرعه دلِ من پَر زد ، انگار
پُر می کُند از آسمان پیمانه اش را
پیچ و خمی که ریخته در گیسوانش
غرقِ معّما کرده ذهنِ شانه اش را
با خشت خشتِ قلعه ی...
بی تو از ویرانی ام دیوار باقی مانده است
آجر آجر از دلم آوار باقی مانده است
بی گمان مانند برگشت صدا در کوهسار
شِکوه هایم را فقط تکرار باقی مانده است
حلقه حلقه می زند آه از لبِ پروانه پَر
شعله شعله شمع را انکار باقی مانده است
حتم...
ماه خوابیده ست،امّا اُبرِ چشم آلودِ من
پشت پلک پنجره، بیدار باقی مانده است.
رضاحدادیان
حلقه حلقه می زند آه از لبِ پروانه پَر
شعله شعله شمع را انکار باقی مانده است
رضاحدادیان
بی تو از ویرانی ام دیوار باقی مانده است
آجر آجر از دلم آوار باقی مانده است
رضاحدادیان
هو هو کنان، زمین و زمان رقص می کنند
تا می رسد صدایِ دَف اَز خانقاهِ باد.
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۲/۱۵
یک شیشه اشک ناب برایت می آورد
افتد اگر به میکده ی اَبر، راهِ باد
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۲/۱۵
از بس که سر کشیده جنونِ همیشه را
دیگر نمانده است ، سری در کلاهِ باد
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۲/۱۵