متن طبیعت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات طبیعت
من یک درخت هستم که ریشه ام در قلب زمین جاریست
من عضو کوچکی از طبیعت هستم که به تعادل در اکوسیستم کمک میکنم
من می رویم و نفس را به حیات می بخشم
من می رویم و موجودات را از گرسنگی در امان نگه می دارم
من می رویم...
من یک برگ هستم که در شاخه درخت باد را در بغل میگیرم.
من زیبا و تازه هستم و از پروردگار به خاطر آفرینشم ممنونم.
من آب را از ریشه های درخت می گیرم و اکسیژن را به جو هدیه میدهم.
من سبز زندگی می کنم تا زندگی حفظ شود.....
دلنوشته محیط زیست
ما انسان هستیم
وَ این به معنی داشتن نیاز داشتن احساس است
چه کسی دوست ندارد که عاشق زندگی باشد؟
چه کسی دوست ندارد که در هوای سالم نفس بکشد؟
چه کسی دوست ندارد که شاد و خوشبخت باشد؟
چه کسی دوست ندارد که زندگی سالم داشته...
من زمین را طبیعت را دوست دارم.
من دوست دارم طبیعت را ببینم، بشنوم، ببویم و لمس کنم.
من دوست دارم از زیبایی و تنوع حیوانات و گیاهان لذت ببرم
. من دوست دارم هوای پاک را نفس بکشم و از آفتاب، ماه و ستاره ها نور بگیرم
. اما...
آفتاب بهانه ی انتظار شب هاست
و بوی گل ها دلیل خنکی بادها
در وجود طبیعت، آن خوشی و خوبی
میلاد یک شب آرام و آرزوها
قسم به آغوش گرم خورشید
که بستری است برای آرامش جانها
غزل قدیمی
دره سرسبز در آغوش خورشید
از تاریکی شب های سرد برخاست
گیاهان و درختان پر شادی
در غم دل ها آرامش به دوش آورد
ای دره سرسبز گل و بلبل
همیشه با تو دوستی برقرار است
غزل قدیمی
در خلوت دره ای سرسبز ایستادم،
به شکوهمندی کوه های بلند و دریاهای پرخروشم
طبیعت مرا در آغوش گرفته
و تابستان برایم رویاپردازی کرده است.
در این دره، دختری رویاپرداز در تنهایی خود می خندد،
و من شادم ،
همانند خنده ی آن دختر در خانه ی خود درون دره...
در دره سرسبز آوای نی زار
دختری نشسته در آغوش طبیعت
با چشمانی چون دریای خمیده
و لبانی چون گلهای افشان
وقدی چون سروهای آسمانی
و دلی خونین از حب خالص
دختری که روحش بر قالیچه باد نشسته
در دره سرسبز آوای نی زار
غزل قدیمی
بزرگترین آرزوهای من در آن دوردستها زیر نور خورشید است.
ممکن است هیچ وقت به آن آرزوها نرسم اما می توانم به بالا نگاه کنم
و زیبایی آنها را ببینم، آنها را باور کنم
و برای رسیدن به آنها تلاش کنم.
لوییزا می الکات
آن که انتظار دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را می شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.
آخر هفته را جور دیگر دوست دارم.
انگار یک آخیش گفتن طولانی برای خستگی های روزمره است.
انگار یک توقفگاه لب جاده برای شروع زندگی دوباره است.
مثل یک چای خوردنِ با عشق برای شستن تمام غم و غصه ها میماند و کام را شیرین میکند.
گویی همانند دریای بیکرانیست،که...
من هیچوقت نمیگم تنهایی رشد کردم، اگه دلم شکست تنهایی تیکه هاشو جمع کردم، اگه گریه کردم تنهایی اشکامو پاک کردم یا هر جایی رسیدم خودم بودم و خودم. یا شعرای قشنگ به هم ببافم که خودم پشت خودم باشن و بس!!! نه.
پشت رشد کردن من از هر نظر...
زیبایی مطلق پرتوهای خورشید بی آنکه به شاخه های عاری از برگ درختان زمستان بخورد بی معناست و
چوب های درختان زمستان بدون درختان همیشه سبز کنارشان دیدنی نیستند🍃
و درخت همیشه سبز اگر تحولات دنیا را حس میکرد همیشه سبز نبود...🤍
مگر میشود شاهد بهار و پاییز بود اما...
دلم برای آغوش طبیعت تنگ است.
برای لحظه هایی که زمین سفره اش را پهن می کرد...
باد می رقصید و دست نوازشش را بر سرمان می کشید،
برای قلقلک سبزه ها،
موسیقی آبشار ها،
و نغمه ی پرنده ها
زیر آسمان بزرگ و آبی خدا
دلم تنگ روزهای با...