متن غلامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غلامی
خیالش خواب شبهای مرا،
کرده پریشان.
کاش میشد که کنارت باشم.
چشم در چشم تو و محو تماشای تو باشم.
کار ما نیست و نباشد.
ز تو دل کندن و دوری.
با این حال پریشانم.
پای عشق تو میمانم تا ویران شوم.
خسته از غمهای تکراریم، صبری برسان.
هر لحظه نبود تو مرا، پیر ترم کرد.
کمتر پربشانم بکن.
با آن پریشان زلف خود.