من چه قدر شعر برای تو بگویم کافیست؟ بیت هایم که به اندازه ی یک دیوانند من تو را می نگرم قافیه را می بازم \ در نظربازی ما بی خبران حیرانند\ هرچه قدر دور شوی باز به چشمم آیی مثل مهتاب که قفلی به دل دریا بست ماه من!...
در قمار عشقبازی دین و دل از من مجوی..
ﻭقتی ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽﺷﻮﺩ قمارِ سنگینی کرده ای! ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭد .. ﺩﯾﻦ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﯾﮑﺠﺎ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﯼ
به شرط آبرو یا جان، قمار عشق کن با ما که ما جز باختن، چیزی نمی خواهیم ازین بازی!
به شرط آبرو یا جان قمار عشق کن با ما که ما جز باختن چیزی نمی خواهیم از این بازی