متن لیلا طیبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات لیلا طیبی
گویا صبح دمیده ست!؟
من اما،،،
بی تو
صبحی نمی بینم!
***
-شب؛
در تداومش می کوشد!
لیلا طیبی (رها)
چشمه های جهان خشکید؛
با خشکسالی های متمادی...
اما هنوز؛
چشمه ی چشم هایم
--در انتظارِ آمدنت
می جوشد!
لیلا طیبی (رها)
اعدام شده است؛
شاخه های خشکیده
--بر پیکر درخت!
...
آه از برگ های خشکیده!
لیلا طیبی (رها)
اتاقم،،،،
غمباده کرده ست...
:::
آمدنت،،،
تنها مژده ای ست که؛
گره از ابروانش می گشاید!
لیلا طیبی (رها)
با دریدنِ بره؛
[توبه ی گرگ]--
پایان نمی پذیرد!
...
شکم گرسنه؛
قول و قرار نمی فهمد!
لیلا طیبی (رها)
میدان مین باشی؛
یا در کلاس درس!
سر کار،
یا به تفریح...
هیچ توفیری ندارد؛
وقتی جای دیگر
پیش کسی دلت گیر است.
لیلا طیبی (رها)
آواز غوکی در مرداب برپاست،
کاش،،،
زمزمه های عاشقانه ،
تَه نشینِ گوشِ جفتش باشد؛
--نه نغمه ی تنهایی!
لیلا طیبی (رها)
شبیه تو،،،
برایم کی پیدا می شود؟!
...
وسع من کوتاه وُ،
ارتفاعت افزون!
لیلا طیبی (رها)
ذهنم،
ریشه دواند ه ؛
َتنه ام،
خورشید را می بوسد
وَ آزادی،،،
بر شاخه هایم آشیانه کرده ست.
...
آه،،،
--من درختی سبزم!
لیلا طیبی (رها)
وَ آمدیم تا،
شاعر شویم؛
عاشق شدیم!
...
شعر اما،
ما را از آب و نان انداخت!
لیلا طیبی (رها)
تو،،،
کنج اتاقت
تنهایی را به آغوش کشیده ای
و من گوشه ای از دنیا؛
خاطراتت را...
...
تواردی دردناک ست
عشق!
لیلا طیبی (رها)
--در باغچه،
--در باغ،
یا جنگل؛
هرجا که پا بگذاری
درخت احساسم،
--پوست می ترکاند!
لیلا طیبی (رها)
غریبانه پرسه می زنم،
در کوچه های شهر...
هیچ چیز آشنای من نیست؛
جز:
[غم هزار ساله ی تو]!
لیلا طیبی (رها)
اندیشه های کهنه
صدها کارتُنکِ منحط
در ذهنم تنیده است.
(رها)
ذهنم،،،
اشغال می شود،
زیر قدم هایی که؛
بر نداشتی!
(رها)