یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
قلبِ تو،اتاقِ فکرِ من استدلگیر نباشنقشه ایبرای رنجِ گذشته می کشم«آرمان پرناک»...
فریبم مى دهى در بازى شطرنج و مى دانمدر آخر کیش و ماتت مى شوم با نقشه اى دیگروحیده مؤذنى«ترمه»...
هر ساختمان بزرگ زمانی فقط یک نقشه ساده بوده است مهم نیست که امروز در چه مرحله هستید مهم آینده شماست وچیزی که به آن خواهید رسید....
بهترین شیوه زندگی آن نیست که نقشههایی بزرگ برای فردایت بکشی، آن است که وقتی آفتاب غروب میکند، لذت یک روز آرام را چشیده باشی ......
من که در لختترین موسم بی چهچهی سال تشنهی زمزمهام ، بهتر آن است که برخیزم ، رنگ را بردارم ، روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم ......
در آیندهای که نتوانی برایش نقشه بکشی ، رویش سرمایه گذاری کنی ، در آن به پیشرفت شغلی یا تحصیلی برسی ، آزادانه مسافرت کنی ، شغل بهتری پیدا کنی یا برای آینده بهتر فرزندانت برنامه ریزی کنی ، خیلی به آینده شباهت ندارد ! اسلاونکا دراکولیچ...
چه نقشه هایی که برایِ پاییز امسال نداشتیم...یادته؟ همه شون سوختن و دود شدن و جز خاکسترشون چیزی باقی نموند...دلم برایِ خودم میسوزه، از همه بیشتر برایِ عشقمون...همه چیز میتونست خیلی بهتر از این تموم بشه؛اما رفتنِ یک دفعه یِ تو، اونم بی خبر...بگذریم....تولدت مبارک عشقِ از دست رفتهخوب باشی همیشه...