متن کتاب گلهای سپید دشت احساس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کتاب گلهای سپید دشت احساس
زلف درازی نیست:
دام دل من؛
چشمانم،
خیره،
به احساس نهفته در نگاهی است...
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
شبنم عشق
چکه می کند
از گلبرگ احساسم
❤️
تمام احساسم
درگیر توست
زهرا حکیمی بافقی
کتاب گل های سپید دشت احساس
☘🌺☘
و احساسم،
غزل، غزل،
عاشق می شود:
طلوع نو و دوباره ی چشمانت را...
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب گل های سپید دشت احساس.
خود را به خواب زده احساسم؛
شاید،
که رویایت ببیند،
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب گل های سپید دشت احساس)
☘🌺☘
می نوازد احساسِ پریشانم،
شهرآشوبِ عاشقی را،
با تار و پودِ دل؛
تا که شاید،
چنگِ آرامش زند،
بر تار تارِ مویت،
در بسترِ پریشانی!
زهرا حکیمی بافقی (کتاب گل های سپید دشت احساس)
سرشار از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،
شکوفا می شوم؛
و شب،
در مَقطعِ شب بوی آغوشت،
آرام می گیرم!
زهرا حکیمی بافقی
کتاب گل های سپید دشت احساس.
در بندِ عشقت اسیرم
ببین چه سان
ژرفای احساسم
با تکرارِ محبّت
ترجیع بندِ مِهر می سراید!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی
کتاب: گل های سپید دشت احساس
چترِ دستانت را
سایه سارم کن
تا احساسم
رها گردد
از دستِ باران دلتنگی
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب گل های سپید دشت احساس)