شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
هرچه به چال گونه ات نزدیکتر دلهره ی گم شدنم بیشتر...
عشق تو تصاویر بهارانهٔ چالوسپر دلهره مانند زمستان هراز است...
با من مدارا کنبگذار دلهره ی جدایی رادر حافظه ی هیچ عاشقی شکوفا نکنیم...
می پرم دلهره کافیست،خدایا تو ببخشخودکشی دست خودم نیست،خدایا تو ببخش...
مندلهره ی افتادن یک بندبازاز بلندای یک لقمه ی نانبر سنگفرش خیابانم ...!...
نکند دست کسی،دست تو را لمس کند!کاش این دلهره اینقدر،دل آزار نبود...!...
عشق تو تصاویر بهارانه ی چالوسپر دلهره مانند زمستان هراز است...
آنکه دل کاشت،ولی دلهره برداشت منم........
هم مسیر بهشت من و تو عشقِ جدا شده از دلهره ......
همیشه دلهره دارم، از این به هم نرسیدنکسی سراغ نداری؟ تو را به من برساند؟...