پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آرتور شوپنهاور:برای پیمودن راه زندگی ، صلاح آدمی در این است که توشه ی بزرگی از دو چیز را به همراه داشته باشد : یکی احتیاط و دیگر مدارا ؛ اولی ما را از آسیب و زیان در امان می دارد و دومی از مشاجره و نزاع ......
آدم ها هم را تکمیل می کنند بهتر است بگویم آدم ها از هم درست شده اند یکی بودند و بعد تکثیر شدنددر تو اندکی از مهربانی های همسایه قدیمی ،شیطنت بچه های بازیگوش مدرسه ذکاوت شاگرد اول کلاس خستگی کارگر روز مزد سر میدان حتی اندکی از شرارت های محکومان به زندان نهفته است وقتی کسی را زخمی میکنی در حقیقت بر تن خود زخم زده ای و برای هر که مرحم بودی ،در ابتدا التیام بخش وجود خودت بوده ای کمی با خود مهربان بودن ،مدارا را در جهان تکثیر می کن...
آنقدر مدارا کرده ام، که دیگر مدارا عادتم شده...وقتی خیلی نرم شدی، همه تو را خَم می کنند!سیمین دانشور 📚 سووشون...
در سراشیبی عمر، بی گمان دعوت شدم.در برش تقدیر، شیب پر از هراسم را درک میکنم، که چگونه میتوانم ادامه دهم .تقویم زندگی پر بارم را مینگرم ،وارد میانسالی شدم. برحه ای از فصل نو و جدید شدم ،می توانم ذهنیتم را به عینیت ببینم.و با تدبیر به آن بنگرم ،آینه اتاقم سخن از تصویری خسته و پر از تجربه میدهد ، مدام از سیر جوانی میگویید. از گذشت زمان،از اتمام فصلی ،که پر از جنبش و حرکت بود. انگار ندیدمش،بی گمان افکارم بهم میریزد. ودر اوج مهارت در کنترل آن از خودم...
با من مدارا کنبعدها دلت برایم تنگ خواهد شد...
با من مدارا کنبگذار دلهره ی جدایی رادر حافظه ی هیچ عاشقی شکوفا نکنیم...
او مدارا کردنش با من شبیه جنگ بودچشم می بست و دلم تنگ نگاهش می شد هی.....
مدارا نکردن،نظریه های بریده از واقعیت،اصطلاحات تو خالی،آرمان عاریتی،نظامهای انعطاف پذیر؛اینها چیزهایی هستند که واقعا مایه ی هراسم میشوند...تنگ نظران متعصب که قوه ی تخیل ندارند به انگل هایی میمانند که گله را مبتلا میکنند،تغییر شکل میدهند و رشد میکنند.هاروکی موراکامی | کافکا در کرانه...