هیچوقت نمیتونی کسی رو جایگزین شخص دیگهای بکنی ، چون همهی آدمها از جزئیات زیبا و به خصوص خودشون ساخته شدند ...
چه زیباست زندگی کردن با امید نه امید به خود که غرور است نه امید به دیگران که تباهی است بلکه امید به خدا که خوشبختی است
چقدر جهان می تواند زیبا باشد ، اگر در آن فقط هنر و لذت و عشق وجود داشت ...
تصمیم گرفت و بی محابا آمد خورشید به دشت عشق زیبا آمد آورده برای او انار و گل و سیب باران ستاره تا به اینجا آمد
خانه ی دل را تکاندم خانه ی دل را تکاند... من به دور انداختم بدخواه او را... او........ مرا
زیبا تویی که در دل پاییز بهار را با خود به خانه می آوری...
گل من سرکش و زیباست دل آراست ولی حیف! در سینه جفا و ستم اندوخته است
همین که میدانم هستی وحالت خوب است دنیایم زیباست
برف هم دلیلِ عاشقانه ای ست برای سفر به آغوشت ؛ عشق راهش را پیدا میکند ،،،
کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببند دلم گرفت از این گردش و از این تکرار
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺍﮔﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺮﻭﺩ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ! ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮ ﺗﻠﺦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ.....
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون ...
ندیدنت سخت است اما همین که میدانم هستی و حالت خوب است دنیایم زیباست...
شاید زندگى آن جشنى نباشد که تو آرزویش را داشتى اما حالا که به آن دعوت شده اى مى توانى زیبا برقصی..
آدمی را معرفت باید نه جامه از حریر در صدف بنگر که او را سینهٔ پُرگوهر است
گویند اصل آدمی خاکست و خاکی میشود کی خاک گردد آن کسی کو خاک این درگاه شد
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی...
انسانهایی بودیم که به پاک کردن عادت داشتیم، ابتدا اشکهایمان را پاک کردیم سپس یکدیگر را.......
من شاهدِ نابودىِ دنیاى منم باید بروم دست به کارى بزنم ...
درون سینه ام دردیست خونبار که همچون گریه میگیرد گلویم غمی آشفته ، دردی گریهآلود نمیدانم چه میخواهم بگویم ...
نمی خواهم بگیرم اختیار از دست تو اما تو بایددلبر زیبای بی همتای من باشی
تو فقط آمده بودی که دل از من ببری ؟
برای من *تو* همه دنیامی ...
هیچکس برای من تو ...نمی شود