سال نو آمد به یمنِ جشنِ نوروز و بهار سبز بادت حال و پرِ لبخند و نیکو روزگار
برای تنگدستان سال نو یعنی غمی دیگر از عیدی که پدر شرمنده باشد سخت بیزارم
برای این که حالم بهترین حال جهان باشد کنار هفت سین تنها تو را من آرزو کرد
آغاز سال نو، من و داغ فراق تو عید است یا عزاست؟ چه می خواستم چه شد
دعای لحظه ی تحویل سال ابنگونه شد ما را: خدا عشق تو را در قلب من افزون کند یارا...
بهار با گلهایش و سال نو با امید هایش این عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترین مبارک
سال نو؛ یعنی تو_ که هر ثانیه ؛ حالم را به خوب ؛ عوض می کنی
آب و جارو زده ام کل خیابان ها را سال من نو نشود تا تو نیایی امسال
اسفند که عاشق شوی سال را با بوسه تحویل می کنی حتی اگر سال نو، نیمه شب از راه برسد...
درون جعبه ی سیاهست/بامداد دی/کفش سرخ سال نو