شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
سیزده بدروقتی زیباست کهدست هایمان به هم گره بخورندنه سبزه ها...
سبزه ها را گره ای کور مزن تا شایدیک نسیمی نظری کرد به هم برگشتیم...
سبزه در دست تو و چشم من اما نگرانکه گره را به هوای چه کسی خواهی زد...
بزرگتریندروغ سیزده راجلوی چشمانت خواهم گفت...دوستت ندارم......
سبزه را من به هوای توگره خواهم زد...که «تو» دنیای منیسبز بمانی همه عمر!...
سیزده آمد و در رفت ولی نیست بهار/همه در کلبه نشستیم و جهان در بدر است...
سیزده بدر هزارو سیصد و نود و نه مبارکبه امید سلامتی دنیا...
سیزده را همه با یار،من اما تنهابه هوایت گره را روی گره خواهم زد...
اگه سیزده بدر ھر سال تو آرزوی من بودیامسال خودم ارزوی خودممتو منو ارزو کن...
سیزده را بدر می کنندباز ھر سال پشت در استاین در به در...
آرزوھایت رابه دلم گره بزننکند دیر بیایی وسیزده بدر شود...
خوبی سیزده بدر امسال اینه که هر جای خونه چادر بزنیمبه دستشویی و آب نزدیکیم!...
سبزه در دست تو و چشم من اما نگرانکه گره را به هوای چه کسی خواهی زد …!...
ببین میخوام یه چیزی بگم بهت ولی حساس نشیا !امسال اگه خودت رو هم گره بزنی به سبزه فایده نداره !تو خودت کمپانی نحسی هستی !...
سلامتی اونایی که حتی یه دونه سبزه هم گره نزدن ولی یه عمریه دلاشون به هم گره کور خورده !...
عزیزانتوجه داشته باشید که اگه زیاد محکم گره بزنید که سبزه پاره بشهبختتون کور میشه و میترشیدسیزده بدر مبارک !...
کوچه باغی و صفایی و کمی خاطره و …سر من شانه ی تو پای همین پنجره و …شب و عهد من و تو سیزده فروردینسبزه ی پای درخت و زدن یک گره و …...
سیزده برای تو نحس استتو تمام خیابان ها را می بندیمن پیاده می شومو در پیاده رو سکوتم را در چشمانت فرو می کنمتا بودنم را بپذیری...
رفیق جانم 13 ات بدربه امید باز شدن تموم گره های زندگیتو رسیدن به همه ی آرزوهای قشنگت......
چو سبزه سبز میگردد ز نوروزبه روز سیزدهم، آن روز پیروزفزون بر سبزی دشت و چمنزاربه جان و دل بگردیم همچو گلزار...
اسمش روز طبیعتهولی بقیه ۳۶۴ روز سال سر جمع اندازه امروز طبیعت خسارت نمی بینه بنده خدا...
سبزه رو از سفره بگیرماهی را با خودت بیاروقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار سیزده بدر و روز طبیعت مبارک...
با گره ی دیروزمنحسی ی سیزده بدر نشدبخت بازوان مرا، تنها آغوش تو باز خواهد کرد...
سیزده بار زیر لب گفتمرفتنت مثل سیزده شوم استخسته ام خسته از غروری کهبه شکستن همیشه محکوم است...
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عیدگره از بخت ما هم کور تر شددروغ سیزده هر ساله ی ماعجب عیدی به نیکویی بسر شد...
آمیخته شد نگاه من با نوروزبا هر گل این بهار آتش افروزتا سال دگر دست به دستت باشمصد سبزه گره زدم به یادت امروز...
عزیزم سیزده ات بدربه امید باز شدن همه ی گره های زندگیت......
باز هم سیزده سال نو از راه رسیدباز هم شادی و سر زندگی از راه رسیدآنجا که شمایید اگر ابری نیستتندی بپرید بیرون که اصلا جا نیست...
سیزده بدر که می رسهنوبت عاشق شدنهنوبت آشه رشته وسبزه به آب سپردنهسیزدتون بارونی و شاد...
گره 13 از زندگیت بازشود، نغمه عشق به آهنگ دلت سازشود، سوسن و سنبل و مریم همه تقدیم شما، این بهار و صد بهارت با گل آغاز شود. سیزدتون مبارک!...
یه دوس پسر نداریم .....سبزه باشه ...سیزده بدر از پنجره ماشین بندازیمش تو جوب !!!...
و تو میروی، بی من، که گره بزنی، سبزه ی تمام خاطره هامان را و دور کنی از خودت، تمام مرا...! سیزده فرصت خوبی است برای دور کردن نحسی!...
نمیدانم آرزویت چیست ؟؟ اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت هرچه که هست گره میزنمسیزده بدر روز آرزوهایت مبارک...
آهای سیزدتون بدر / دشمناتون در به دررفقاتون گل به سر / گرفتاریاتون زود بدرخوشیهاتون هزار برابر سیزده تون مبارک...
از الان گفته باشمکسی به هوای من سبزه گره نزنهامسال هم میخوام مجرد بمونم...