متن گهواره
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گهواره
در جادهای که نفس میکشد
با ریههایی از شرجی و خاطره
دست به دامان شعری شدهام
که از دهانِ سنگها بیرون میریزد
نه جاده پایان دارد
نه دلتنگی،
که با بالهای شیشهای
در آسمانِ واژگون پرواز میکند
من، مسافرِ بینقشه
در گهوارهی زمان تاب میخورم
و شعر، تنها قطبنمای من...
عشق تو،
در گهواره هم همراه من بود!
جنگ نگذاشت،
که بزرگ شود!
شاعر: سردار قادر
برگردان به فارسی:زانا کوردستانی
در خلوت خیالم
تو را همچون گلی سرخ
در باغچه ی احساس قلبم
به تصویر می کشم
ببا که سفره ی دلم پهن است
برای نوشیدن عشق
تا در امتداد شب
از شراب لب هایت مست شوم
در آغوشت زندگی کنم
و میان گهواره ی دستانت
آرام بگیرم
مجید رفیع...
دلم کلبه ای می خواهد
با پرده هایی به رنگ عشق
و چشم هایی در انتظار خواب
قصه هایم گهواره ی
چشم هایت می شدند
آنگاه خواب عمیق عشق را
به پلک های زیبایت
هدیه می کردم
مجید رفیع زاد