در دل این کهکشان، نغمه سرایی می کنم
با خیال آسمان، رازگشایی می کنم
در عبور از سایه های سرد و خاموش عدم
با عبور از نور ماه، خودنمایی می کنم
چون نسیمی در چمن، بوی گل ها می دمد
در هوای عطر او، دلربایی می کنم
در میان موج های بی کران این سراب
با نگاهش در دلم، دلگشایی می کنم
چشم هایش چون شراب، مستی ام را تازه کرد
در حضورش با دلم، آشنایی می کنم
در دل این باغ خاموش، نغمه ای از عشق زد
با صدای برگ گل، دلگشایی می کنم
در غبار خاطرات کهنه، عطری مانده است
با عبور از یاد او، دل ربایی می کنم
در سراب آرزو، تصویری از دل می چکد
با خیال او دگر، خودنمایی می کنم
چون کبوتری در هوا، پرواز کردم تا ابد
در هوای بی کران، دلربایی می کنم
در دل این چشمه سار، آبی زلال و بی کران
با طراوت های او، نغمه سرایی می کنم
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR