به خاطر م هست روزی را...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

به خاطر م هست روزی را که حوصله خشمت تنگ شد و به من گفتی رهایم کن دیگر
و درمیان نفسهای مردمان شهر گم شدی
میدانستم مجنون دلت ردم را میگیرد
و دیدم روزی را که درشلوغی شهر،چشمانت به دنبال من می گشت

ولی من خودم را به خیابان هراس رسانیدم تا از هایپر آن محل برای کودکم خرید کنم.
بلی جان من،زود دیرمیشود.

ZibaMatn.IR
نسرین شریفی
ارسال شده توسط
ارسال متن