متن شهر شلوغ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شهر شلوغ
به خاطر م هست روزی را که حوصله خشمت تنگ شد و به من گفتی رهایم کن دیگر
و درمیان نفسهای مردمان شهر گم شدی
میدانستم مجنون دلت ردم را میگیرد
و دیدم روزی را که درشلوغی شهر،چشمانت به دنبال من می گشت
ولی من خودم را به خیابان هراس...
همه رفتند
از این شهر شلوغ...
حجت اله حبیبی
در این شهر شلوغ
در این باریکه ای از زمان
میان مردم
میان ماشین ها و درخت ها و پارک ها
میان بیمارستان ها و برج ها
میان خنده و گریه ها
میان درد ها و تسکین ها
در میان باد و باران و برف ها
میان افکار و نظر...
در حال بارگذاری...