عاشقت شدم در یک لحظه نه...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شعر عاشقانه
- عاشقت شدم در یک لحظه نه...
عاشقت شدم
در یک لحظه.
نه با واژه،
نه با لمس ،
فقط با نگاهت،
وقتی جهان
از قابِ چشمانِ آبی تو عبور میکرد.
و انگار
سفر کردم
بیهیچ گذرنامهای
به دلِ ایتالیا
میانِ سایهروشنِ خیابانهای سنگفرش شده،
میان قهوههای تلخِ صبحگاهی،
میان پنجرههایی که همیشه آفتاب دارند.
چشمانت،
آبی نبود.
در واقع هیچ رنگی نبود.
چشمانت یک مکان بودند
خود ونیز،
وقتی باد، آب را آرام میبوسد
و دلِ کسی
در قایقی گم میشود که هیچوقت نایستاده.
من از تهران آمدهام،
با خاکِ کوچههای غمگین
و سکوتهایی
که سالهاست کسی نپرسیده چرا.
اما تو را دیدم،
و درست همانجا
همهی “من” بودنم را باختم
تا شاید
در تو
کسی شوم
که هیچوقت نبودهام.
و اگر روزی
تو نباشی،
میان صدای مردمِ رم،
میان شرابها و شبها و نورها
باز هم نگاهت را میشناسم
چون تو
دیگر یک نفر نیستی…
تو
سرزمینی هستی
که من در یک نگاه
در آن
تبعید شدم
و هرگز
نخواهم خواست
که برگردم.
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، عشقی ناگهانی و عمیق را توصیف میکند که با نگاهی آغاز شده و شاعر را از تهران خاکستری به ونیز رویایی برده است. چشم معشوق، نه رنگی بلکه مکانی است که شاعر در آن هویت خود را از دست داده و به سرزمینی جدید تبعید شده، جایی که دیگر بازگشتی نمیخواهد. این عشق، فراتر از یک شخص، یک سرزمین است، یک سرزمینِ خاطره.
اشتراکگذاری