احساس می کنم چیزی در سینه...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

احساس می‌کنم
چیزی در سینه‌ام می‌جوشد
آن چیز دارد می‌جوشد
آن چیز دارد ...
آن چیز ...
آن...
قلبم! آه!
عشقت،
در من فوران کرد
و تو
سوارِ کشتی، دورادور، به نظاره‌ی منی
یقیناً از نوادگانِ کریستف کلمبی
که این جزیره‌ی آتشفشانی را کشف کرده‌ای
کشف کرده‌ای اما می‌ترسی
می‌ترسی پهلو بگیری

آرمان پرناک
ZibaMatn.IR
آرمان پرناک
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

شاعر احساسات شدید و جوشانی را در خود تجربه می‌کند که آن را به عشق تشبیه می‌کند. این عشق همچون آتشفشانی در درونش فوران کرده، اما معشوق، مانند کاشف تردیدمند جزیره‌ای آتشفشانی، از نزدیک شدن می‌ترسد و در فاصله‌ای دور نظاره‌گر است. ترس معشوق از ارتباط عمیق‌تر، شاعر را آزار می‌دهد.

ارسال متن